Tuesday 19 November 2013

Huppert: 5 Favorites


پنج فيلم برگزيدۀ ايزابل هوپر تا زمان نگارش اين مقاله براي ماهنامه 24 (فكر كنم سال 2010) به عقيدۀ من اين‌ها بودند.

ويولت نوزيه (شابرول، 1978) ويولت نوزيه
داستاني بر مبناي ماجراي واقعيِ دختري پاريسي كه در 1933 به خانواده‌اش سم خوراند. دادگاه محاكمه او  به ماجرايي جنجالي بدل شد كه يكي از دلايل آن حمايت سوررئاليست‌ها از دخترك، به‌ خاطر ريشه‌هاي ضدخانوادگي/ضد بورژوايي حركتي بود كه مرتكب شده بود. نگاه فاصله‌گيرانه شابرول، بازسازي دقيق دورۀ تاريخي و مجموعه بازي‌هاي فيلم يكي از غريب‌ترين تصاوير سينمايي از عقده‌هاي سركوب شده و انحطاط پنهان در زير آداب‌داني خرده بورژوازي را خلق كرده‌اند.

دروازه بهشت (چيمينو، 1980) الا واتسون
همه چيز دست به دست هم دادند تا اين فيلم درخشان چيمينو، كه ديدگاه‌اي سياسي‌اش امروز بيشتر از زمان ساخته شدن فيلم معنا پيدا كرده، ناموفق بماند. با آن‌كه نقش هوپر چندان طولاني نيست، اما براي ديدن زيبايي طبيعي او در متن نقشي متفاوت و به خاطر ديدن خود اين فيلم بايد جزو پنج انتخاب ما باشد.

پاسيون (گدار، 1982) ايزابل
براي ديدن هوپر نه به عنوان يك بازيگر، بلكه به عنوان يك شمايل.

معلم پيانو (هانكه، 2001) اريكا كوهوت
اين اولين باري نبود كه هوپر در نقشي با اشاره صريح به جنبه‌هاي سادومازوخيستي بازي مي‌كرد، اما شايد اولين باري بود كه تا اين حد مي‌توانست تماشاگر را شوكه كند. هانكه كه يد طولايي در منزجر كردن تماشاگر از سكس و خشونت دارد كارگردان ايده‌آل رمان الفريد جلينك (برنده نوبل) بود، اما بعضي معتقند فيلم به گرد رمان نمي‌رسد. هوپر مي‌گويد: «همه ما در ظاهر مثل هميم، چون بايد هم‌رنگ جامعه باشيم. اما ته وجودمان چيزهاي عجيبي خفته است. من دوست دارم در نقش‌هايم روي آن‌چه در اعماق نهفته كار كنم، و نه لايه سطحي شخصيت. در اين ميان دوربين، مثل يك ميكروسكوپ، اين توانايي را دارد كه بخش مضطرب و تيرۀ درون را به نمايش درآورد.»

ماده سفيد (دني، 2009) ماريا ويال
يكي از مهم‌ترين فيلم‌هاي سال كه هوپر يك‌دنده و سرسخت را در كشوري نامعلوم در غرب آفريقا رها مي‌كند و به قول جي هابرمن آن‌چه از هوپر در توحش محافظت مي‌كند ديوانگي محض اوست. 

No comments:

Post a Comment